Wednesday 27 March 2013

گيلاس تلخ

گيلاس دابل برندى را يك جرعه بالا رفت
و من در ميان بخار تلخ رنگ الكل
شعاع نگاههاى جستجوگرى را يافتم
كه در پيچ كوچه هاى ميخانه
چاله هاى آب را تلوخوران گز ميكرد
و دستانى كه روزى
بازوان زنی را محكم فشرده بود
حالا گيلاس برندى را محكم به روى بار ميكوباند
و صدای خشک و ترک خورده ای
ناله میکرد "يكى ديگه"
و قطره قهوه ای رنگ برندى
که از لبان زرد و بیرنگش سر ميخورد
تا گیلاس دوباره پر شود و جرعه ای دیگر بالا رود
نگاه غریبانه مشتریان قدیمی
و صدای قدمهایی دور و تاریک
در عمق خاطراتی آغشته به بخار الکل